کد مطلب:259379 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

تدبیر برای وصال
بشر، فرستاده ی امام هادی علیه السلام می گوید: من كه از سرگذشت عجیب او غرق در حیرت شده بودم، از او پرسیدم: با این شرایط، شما چگونه به اسارت رفتی و در صف اسیران قرار گرفتی؟



[ صفحه 185]



گفت: حضرت عسكری علیه السلام، شبی در عالم رؤیا به من خبر داد كه به زودی جدت، سپاهی گران برای نبرد با مسلمانان گسیل خواهد داشت، شما نیز با گروهی از دوشیزگان در لباس خدمتگزار و به طور ناشناس همراه آنان بیا...

من طبق رهنمود «ابومحمد علیه السلام» چنین كردم و طلایه داران سپاه مسلمین، ما را به اسارت گرفتند و تا الان كه خود سرگذشت خویش را به تو بازگفتم، هیچ كس نمی داند كه من دختر پادشاه روم هستم.

پرسیدم: شگفتا! شما كه دختر پادشاه روم هستی، چگونه به زبان عربی سخن می گویی؟

پاسخ داد: این به خاطر شدت محبت جدم نسبت به من بود كه مرا با همه ی وجود و امكانات به آموزش، دانش و بینش تشویق كرد و بانوی مترجم و زبان شناسی را همواره در خدمت من قرار داد تا با كوشش و تلاش بسیار، زبان عربی را به طور شایسته و بایسته به من آموخت.

بشر فرستاده امام هادی علیه السلام می افزاید: هنگامی كه او را به سامرا و به محضر امام هادی علیه السلام آوردم امام علیه السلام ضمن خوش آمد و احترام به او پرسید:

پیروزی اسلام و مسلمانان و شكست رومیان را چگونه دیده است؟ و در مورد شكوه و عظمت خاندان وحی و رسالت چه فكر می كند؟

نرجس گفت: شما كه از من، بر این واقعیت ها داناترید، من چه گویم؟

حضرت به او فرمود: من در اندیشه ام كه مقدم شما را گرامی دارم. اینك، كدامین یك از این دو راه را برای گرامی داشت خود می پسندی: دریافت سرمایه ی كلانی از طلا و نقره و همچون ده هزار درهم، یا بشارت و نوید به افتخار ابدی و همیشگی، كدامیك؟

پاسخ داد: سرورم! دومی را، مژده به شرافت و نیكبختی جاودانه را.

امام هادی علیه السلام فرمود: پس تو را نوید باد به فرزند گرانمایه ای كه حكومت عدل و داد را در جهان، پی خواهد افكند و بر شرق و غرب گیتی حكومت خواهد نمود و زمین را لبریز از عدالت و دادگری خواهد ساخت همان گونه كه از ظلم و بیداد لبریز باشد.



[ صفحه 186]



پاسخ داد: سرورم! چه كسی و چگونه؟

فرمود: از همان شخصیت والایی كه پیامبر در آن شب جاودانه تو را از مسیح و شمعون برای او خواستگاری كرد و در حضور مسیح و جانشین او، تو را به عقد او درآورد. اینك آیا او را می شناسی؟

پاسخ داد: آری! از همان شب جاودانه ای كه به دست مادر گرانقدرش فاطمه علیهاالسلام اسلام آوردم، تاكنون شبی بدون عشق و ارادت معنوی به وجود مقدس او سحر نكردم و هر شب نیز خواب او را دیده ام.

امام هادی علیه السلام به یكی از خدمتگزاران فرمود: كافور! خواهر گرانقدرم حكیمه را فراخوان.

هنگامی كه آن بانوی بزرگ وارد شد، امام هادی علیه السلام خطاب به او فرمود: حكیمه! این همان دوشیزه است...

و حكیمه او را در آغوش كشید و مورد تكریم و مهر قرار داد و شادمانی خویش را از دیدار او اعلان كرد.

حضرت امام هادی علیه السلام به خواهر گرانقدرش فرمود: دختر پیامبر! اینك او را نزد خویش ببر و مقررات و قوانین دین را آن گونه كه می باید به او بیاموز كه او همسر گرانقدر پسرم حسن و مادر پرافتخار «قائم» خواهد بود. [1] .

این بود آنچه صدوق در «اكمال الدین» و شیخ طوسی رحمه الله در كتاب «الغیبة» با اندك تفاوت در برخی واژه ها آورده اند كه ما در حد توان، بهترین ها را برگزیدیم.


[1] اكمال الدين شيخ صدوق: ص 423 و كتاب الغيبة شيخ طوسي: ص 214.